من و زندگیم

هر اونچه که تو دلم و مغزم میگذره

من و زندگیم

هر اونچه که تو دلم و مغزم میگذره

8

امروز رفتم شرکت. مدیر عاملمون از دستم عصبانی و دلخور بود

خوب من که بهش گفته بودم دیگه نمیخوام براش کار کنم

کلی با هم حرف زدیم از کار از زندگی

مرد خوبیه. تازه نامزد کرده . ایشالا خوشبخت شه.


-----------------------------------------------------------------

گاهی اوقات با خودم فکر میکنم وای فلانی عجب آدم خوبیه. اصلا عالی. اصلا بی نظیر. بعد یهو میفهمم طرف رفته پشت سرم بد گفته.

امروز از بین حرفای مهندس فهمیدم یکی از بچه ها زیراب منو زده تازه فقط دو نفر احتمال داره این کارو کرده باشن که هر دو تا دوستای صمیمیمن.

آدم 4 تا از این دوستا داشته باشه دیگه به دشمن نیازی نداره.



نظرات 1 + ارسال نظر
درخت شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 ق.ظ http://senseful.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد